کد مطلب:315010 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:193

روضه خوانی تاجر مسیحی
مؤمنی در راه برگشتن از زیارت غدیریه از نجف به سوی كربلا سال 1330 چنین حكایت كرد:

در راه (عشق آباد) و (تازه شهر) كه اوائل خاك روسیه است در كشتی هم سفر یك تاجر مسیحی شدم، مردی بود مؤدب و باوقار، نوكری مسلمان داشت، مرا مهمان خود كرد و پذیرایی مرا به نوكر مسلمان محول نمود، و خودش برای اینكه من به دستورات مذهبی پایبند بود، با من هم خوراك نمی شد.

چیزی از این مسافرت نگذشت كه تاجر مسیحی سر قصه را باز كرد و گفت:



[ صفحه 591]



من در شهر بلخ یا بخارا یك شریك مسلمان داشتم، و هر كدام از ما، درآمد و مصرفمان معین بود. ولی سر سال كه حساب می كردیم سود او از منافع من بسیار بیشتر بود در صورتی كه خرج روزانه او دو برابر مصرف من بود و چون با تجار بسیاری آشنا و همكیش بودم. اجناس را ارزان تر می خریدم، از طرف دیگر، فروشم نیز بیشتر بود، با همه این امور هر ساله شریك مسلمانم در آمدش بیشتر بود.

تا اینكه یك سال بنا گذاردیم هر چه در همه سال او خرید و فروش می كند، من هم با او موافقت نمایم، هر وقت سفر می رود، مهمانی می دهد، و هر كار دیگر كه انجام می دهد من عمل كنم. چندی بدین منوال گذشت، یك روز صبح دیدم در اطاق خویش مجلسی از دوستان ترتیب داده چای و سیگار تعارف ایشان می كند. یك نفر هم روی صندلی نشسته تعزیه می خواند، پرسیدم این چه كاری است؟ جریان روضه خوانی را بیان نمود.

من هم یكی از دوستان مسلمانم را دیدم ده تومان به او دادم. گفتم: روزهای تاسوعا و عاشورا در تجارتخانه بیایند و مجلس روضه ترتیب بدهند، روضه خوان می آمد و منبر می رفت، من هم مشغول كار خود بودم، سر سال شد درآمد خود را حساب كردم، صد تومان از هر سال بیشتر سود كرده بودم. فهمیدم این اثر همان ده تومان است. سال دیگر در دهه عاشورا صد تومان خرج كردم، سر سال هزار تومان منفعت كردم، و همچنین هر ساله هر قدر خرج تعزیه كردم ده مقابل عوض می یافتم. [1] .



[ صفحه 592]




[1] معجزات و كرامات ائمه اطهار (عليهم السلام)، ص صفحه 68.